به پیش روی من تا چشم یاری می کند دریاست

چراغ ساحل آسودگی ها در افق پیداست

در این ساحل که من افتاده ام خاموش

غمم دریا دلم تنهاست



به پیش روی من تا چشم یاری میکند دریاست

چراغ ساحل آسودگی ها در افق پیداست

در این ساحل که من افتاده ام خاموش

غمم دریا دلم تنهاست

وجودم بسته در زنجیر خونین تعلق هاست

خروش موج با من می کند نجوا

که هر کس دل به دریا زد رهایی یافت

که هر کس دل به دریا زد رهایی یافت

مرا آن دل که بر دریا زنم نیست

ز پا این بند خونین برکنم نیست

امید آنکه جان خسته ام را

به آن نادیده ساحل افکنم نیست


1t2u1kcgh3cjr0f1y8ne.jpg

برای بعضـــی دردهـا نــه میتوان گریــــــه کَــرد نـه میتوان فریــــــاد زد



برای بعضـــی دردها فقـــط میتوان نگــــاه کَرد و بی صـــــدا شکست


fun251_www.jahaniha.com_.jpg


دوست واقعی کسی است که دستهای تو را بگیرد ولی قلب ترا لمس کند





با او..

حالا حرفهایمان بماند برای بعد...........

دلخوری هایمان.....

دلتنگی هایمان.....

و تمام اشکهای من....

با او چگونه میگذرد که با من نگذشت؟؟؟