اشک مادر
پسرک از اینکه زنها
خیلی راحت به گریه میافتند، متعجب بود.
یک بار در خواب دید که دارد با خداصحبت
میکند؛ از خدا پرسید: خدایا چرا زنها این همه گریه میکنند؟
خدا جواب داد: من زن را به شکل ویژهای
آفریدهام؛ به شانههای او قدرتی دادم تا بتواند سنگینی زمین را تحمل کند.
به بدنش قدرتی دادهام تا بتواند درد
زایمان را تحمل کند، به دستانش قدرتی دادهام که حتی اگر تمام کسانش دست از کار بکشند، او به کار ادامه دهد.
به او احساسی دادهام تا با تمام وجود
به فرزندانش عشق بورزد؛ حتی اگر او را هزاران بار اذیت کنند.
به او قلبی داده ام تا همسرش را دوست
بدارد و از خطا های او بگذرد و همواره در کنار او باشد و به او اشکی دادهام تا هر هنگام که خواست فرو بریزد.
این اشک را منحصراً برای او خلق کردهام
تا هرگاه نیاز داشت بتواند از آن استفاده کند.


+ نوشته شده در جمعه ۱۳۹۲/۰۲/۱۳ ساعت 1:6 توسط رضا زارعی از بندر گناوه
|
عجب موجود سخت جانيست اين دل !